نیم نگاهی به درجات بهشت و جایگاه تشکر از خداوند خداوند در سوره دخان آیات 51 تا 57 به وصف متقین که وارد بهشت شده اند می پردازد و می فرماید : إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقامٍ أَمِینٍ * فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ * یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلِینَ * کَذلِکَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ * یَدْعُونَ فِیها بِکُلِّ فاکِهَةٍ آمِنِینَ *لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ * فَضْلاً مِنْ رَبِّکَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ پرهیزکاران در جایگاه امن و امانى هستند. در میان باغها و چشمه ها. آنها لباسهایى از حریر نازک و ضخیم مى پوشند، و در مقابل یکدیگر مى نشینند. اینچنینند بهشتیان، و آنها را با حور العین تزویج مى کنیم. آنها هر نوع میوه اى را بخواهند در اختیارشان قرار مى گیرد، و در نهایت امنیت به سر مى برند. هرگز مرگى جز همان مرگ اول (که در دنیا چشیده اند) نخواهند چشید و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مى کند. این فضل و بخششى است از سوى پروردگارت، و این پیروزى بزرگى است.بهشت داراى درجه ها و رتبه هایى است که برخى بر برخى دیگر برترى دارد، و داراى جایگاه هایى است که از یکدیگر متمایزند... از این سخن به روشنى به دست مى آید که اهل بهشت همه در یک پایه نیستند، بلکه بر اساس اعتقاد و عمل و فکر، داراى پایه ها و مراتب و درجات گوناگون مى شوند، گروهى در بالاترین رتبه هاى بهشت، و گروهى دیگر در پایین ترین رتبه هاى آن، و گروهى نیز در میانه این دو دسته قرار دارند و این گروه نیز خود داراى درجات گوناگون مى باشند. چنانکه امام علیه السلام درباره فضیلت جهاد و مجاهدان فرمود:فان الجهاد باب من اءبواب الجنة، فتحه الله لخاصة اءولیائه... امیر مومنان به امام مجتبى (علیهم السلام)فرمودند: و بدان که درجات بهشت بشماره آیات قرآنست، پس چون روز قیامت فرا رسد، بقارى قرآن میگویند: «بخوان و صعود کن، پس بعد از پیمبران و صدیقین بلندمقامتر از او در بهشت وجود نمیدارد» با تامل در این کلام امیرمومنان علی علیه السلام و سایر احادیثی که پیرامون درجات بهشت به ما رسیده است درمی یابیم که شاید اینکه تلاوت هر آیه پیمودن درجه ای از درجات بهشت است از این وجه باشد که هر آیه خود شامل دستوری از دستورات الهی است و عمل به آنها هر کدام درجاتی را برای انسان به همراه دارد. بطور مثال در حدیث معصوم علیه السلام آمده است
پس به راستى که پیکار در راه خدا دروازه اى از دروازه هاى بهشت است که خداوند آن رابراى دوستان مخصوص خود گشوده است ظاهرا مقصود امام علیه السلام از دروازه همان جایگاه و درجه و رتبه ارزش و عظمت نعمت ها است، و گرنه تنها ورود از یک دروازه نمى تواند ملاک ارزش باشد. بنابراین، مقصود از دروازه هاى بهشت، درجات بهشت است، و دروازه جهاد، درجه اى از بهشت است که ویژه دوستان مخصوص خداوند است و آنان همان رزمندگان راه خدا هستند.
امام صادق علیه السلام فرمودند : لا نقول درجة واحدة، إنّ اللَّه یقول: «درجات بعضها فوق بعض ، إنّما تفاضل القوم بالأعمال:
نمىگوییم همه یک مقام و یک درجه دارند، زیرا که در کلام خدا است: «درجات بعضها فوق بعض درجهها و مقامهایى است (در آخرت)، برخى بالاتر از برخى دیگر». و تفاوت درجات مردمان- تنها و تنها- به اعمال است.
پس با وجود این همه درجات و مراتب در بهشت همه ی بندگان مطیع خداوند می توانند امیدوار باشند که در فردوس برین جایگاهی خواهند داشت و بر یکدیگر تقدم و تاخرمرتبه دارند .
وجه دیگر این سخن را نباید غفلت نمود که سقوط و تنزل تا حد بهائم و بلکه پایین تر از آنها نیز برای انسان امکان پذیراست؛ که از آن جمله است ترک تشکر از پروردگار. امام سجاد علیه السلام در دعای اول صحیفه که در موضوع حمد الهی است هشدار داده اند:
وَلوکانوا کذلِک لَخَرَجوا مِن حدود الاِنسانیَّة الی حدِّ البهیمیَّة فکانوا کما وصفَ فی محکم کتابه : اِن هُم الا کَالانَعام ِبل هم اضلُّ سَبیلا.
و اگرچنین می شدند ( حمد و ستایش الهی را بجای نمی آوردند ) از مرز انسانیت به مرز حیوانیت خارج می شدند و آنگونه می گشتند که خدای متعال در کتاب محکم خود توصیف فرمود: آنان جز به چهارپایان نمی مانند بلکه از چهارپایان هم گمراهترند – اعراف 73
از سپاسگزارى نعمت این است که بواسطه او هیچ کس قدرت معصیت خدا را پیدا نکند و کسى را بر انجام گناه یاری نکند وبزرگان فرموده اند سپاسگزارى مردم عوام براى خوراک و پوشاک است ولى سپاسگزارى بندگان خاص درگاه خدا بر آن چیزی است که صلاح و رضاى خدا در آنست چه سختى و چه آسایش و راحتى.
مقام اخلاص: درحدیث قدسی است که خداوند به حضرت موسى فرمود: تا کنون عمل خالصى انجام دادهاى؟ گفت: آرى نماز خواندهام، روزه گرفتهام و ذکر گفتهام فرمود: نمازت جواز عبور از پل صراط است، و روزه سپر از آتش، و ذکر موجب ترفیع درجات در بهشت؛ پس همه براى خودت بوده. موسى گریست و عرض کرد: خداوندا! کارى به من بیاموز که فقط براى تو باشد، خطاب شد: ستمدیدهاى را یارى کردهاى؟ برهنهاى را پوشاندهاى؟ تشنهاى را سیراب نمودهاى؟ به عالمى احترام کردهاى؟ اینها اعمال خالص است (منبع: نصایح احمد جنتی- فصل اول موعظههاى خداوند متعال- ص : 109)
مقام سپاس و تشکربنده از پروردگار
روایت شده خدا بحضرت داود پیغمبر وحى فرستاد که سپاسگزارى کن مرا بطورى که حق نعمت مرا ادا کنى.
سپس داود عرضکرد: خدایا چگونه ترا سپاسگزارى کنم که حق سپاسگزارى تو ادا شود در صورتى که خود آن سپاسگزارى نعمتى از نعمتهاى تو است که باز احتیاج به سپاسگزارى دارد؟ خطاب رسید: بهمین کلامت حق سپاسگزارى مرا ادا کردى.
زیرا فهمیدى که این هم از ناحیهى من است
داود عرضکرد: پروردگارا آدم را پدر پیامبرانت قرار داد و فرمان دادى که فرشتگانت او را سجده کنند او چگونه حق سپاسگزارى و شکرت را ادا کرد؟
خطاب رسید که آدم اقرار و اعتراف کرد که تمام اینها از طرف من است همان اقرار آدم باینها حق شکر مرا ادا کرد و براى بنده سزاوار است که در هنگام سختى و بلاها خدا را مانند زمان نعمتها و راحتىها سپاسگزارى کند.
(منبع: ارشاد القلوب-ابن شعبه حرانی -ترجمه رضایى، ج1، ص: 294)